تولد 4 سالگی هانیه
این جا هانیه با دختر دائیم دینا رفتن و صورتشون رو نقاشی کردن ولی چون دینا تا برسیم خونه گریه کرد نقاشی صورتش خراب شد و نتونستم از اون عکس بگیرم ولی هانیه عزیزم از اونجایی که همیشه حرف منو گوش میده صبر کرد ازش عکس بگیرم بعد پاک کنه صورتشو ولی واسه تولدش که همون شب بود دیگه نتونست تحمل کنه و رفت و صورتشو شست و چون فکر می کرد من ناراحت می شم اول کلی اجازه گرفت و دلیل آورد واسم بعدش رفت.
اینم عکس تولد هانیه که با دینا گرفت.
ولی خودمونیما هانیه ی من یه فرشته س......
عاشقشمممممممممممممممم............... ببخشید داد زدم گوشتون رفت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی